بولتن سینما و تلویزیون: ما مطربان آماده بهخدمت تو نیستیم/ آقای روحانی! حالا دیگر نوبت شماست...
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۳۸۳۶۲۹
گروه سینما و تلویزیون: اخبار حوزه سینما و تلویزیون نیز همواره مخاطبان خاص خود را داشته و دارد؛ به همین خاطر در مطلب پیش رو تلاش کردیم مهمترین و جذاب ترین مطالب این حوزه را جمع آوری نموده و تقدیم علاقه مندان کنیم تا اگر امکان پیگیری مطالب در طول روز را ندارد، در یک زمان مشخص و یکجا از آنها مطلع شوند.به گزارش بولتن نیوز، تیتر مهمترین خبرهای امروز 31 اردیبهشت ماه 96، به صورت هایپرلینک در زیر آمده که شما می توانید با کلیک بر روی آنها به صورت اختصاصی وارد آن مطلب شوید؛ البته متن کامل این مطالب در ادامه مطلب نیز آمده است و شما می توانید متن کامل و تصاویر مرتبط عناوین را در ادامه مشاهده فرمایید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آقای روحانی! حالا دیگر نوبت شماست...پرواز در نهایت...جزئیات طرح اکران رمضان در دست بررسی است/ افزایش ظرفیت سینماهاتغییرات «ماه عسل» در رمضان ۹۶/ مجری بیشتر شنونده میشودنگار عابدی برای «ننگرهار» لهجه افغانستانی یاد گرفت + تصاویربازیگر نقش «ون گوگ» انتخاب شدکلینت ایستوود: شاید باز هم وسترن بسازمنگاه طنازانه «از اینجا تا اونجا» به آثار شوم مواد مخدر صنعتی +عکسکيانيان: آقای وزیر! ما مطربان آماده بهخدمت تو نیستیم!مشروح اخبارآقای روحانی! حالا دیگر نوبت شماست...
سیج عمومی گسترده و کمسابقه هنرمندان برای حمایت از ادامه ریاستجمهوری حسن روحانی خیلی زود نتیجه داد؛ و چنان در کشاندن مردم پای صندوقهای رأی موثر افتاد که در باورها نمیگنجید. نتیجه هم جز برتری محسوس و بافاصله رئیسجمهوری محبوب اهالی فرهنگ و هنر نبود. درحالیکه رقیب اصلی نامزد مورد نظر هنرمندان با کسب ١٦میلیون رأی نشان داد بیبهره از پایگاه اجتماعی قابل قبولی نیست، اما، شمار زیادی از آرای سرگردان و خاکستری که با بسیج چهرههای شناخته شده حضور در پای صندوقها را برگزیده بودند، بازی را عوض کرده و نامزدی را در صدر نشاندند که نظر و نگاه قشر فرهیختهتر روی او بود. به این دلیل هم وقتی خبر از این میرسید که روحانی در شمارش آرا از رقیبش پیش افتاده، انتظار عکسالعمل هنرمندان به موفقیت حسن روحانی بیشتر و بیشتر ایجاد میشد. انتظاری که تنها دقایقی پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٦ بارور شد؛ و پس از پشت سر گذاشتن یک روز پر التهاب و پر از هیجان و شادی مردم از به ثمر نشستن تلاشها و هیجان و اضطرابهایشان، هنرمندان که سهم بالایی در این موج انتخابی داشتند نیز از قافله عقب نمانده و با پیامهایشان شادمانی خود را ابراز کردند. درواقع میتوان گفت که هنرمندان حامی دولت سراسر صفحات مجازی را پر از پیامهای پرمهر خود خطاب به رئیسجمهوری منتخب کردند.
تأثیرگذارترین پیام در این میان مربوط بود به پرویز پرستویی - که پیش از برگزاری انتخابات از هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری حمایت نکرده بود - که در یک نامه تبریک متفاوت از روزهای سختی نوشت که ملت برای انتخاب دوباره روحانی پشت سر گذاشته است: آقای دکتر حسن روحانی! برای انتخاب دوباره شما، ملت ایران روزهای سختی را پشت سرگذاشتند و خوشبختانه به پیروزی ختم شد. یادمان باشد این پیروزی را مدیون ملت شریف هستید که از هر قشر و طبقهای، چه در ایران و چه از هر جای دنیا با حضور پر شور و جدی خود باز هم حماسه آفریدند. با امید به اینکه پاسخگوی خواستههای بحق این ملت همیشه همراه و قهرمان و دلسوز و باغیرت باشید. بهخصوص حمایت خودتان را از امثال آن مادر پیری که با چهارپایه پلاستیکی و آن پدر پیری که با فرغون، خودشان را به پای صندوق رأی رساندند، دریغ نکنید. خصوصا جانبازان و خانوادههای عزیز شهدا که سرمایههای اصلی این سرزمین هستند. تبریک ودرود بر ملت حماسه آفرین ایران.
ترانه علیدوستی دیگر بازیگری بود که به انتخاب دوباره حسن روحانی عکسالعمل نشان داد. این بازیگر که در جریان تبلیغات انتخاباتی نیز از روحانی حمایت کرده بود، در توییتر خود نوشت: احساس میکنم/ درچشم من به آبشر اشک سرخگون/ خورشید بیغروب سرودی کشد نفس/ احساس میکنم در هر رگم به هر تپش قلب من کنون/ بیدارباش قافلهای میزند جرس...
جز پرستویی و ترانه علیدوستی، رامبد جوان نیز با انتشار عکسی از دکتر روحانی این انتخاب را به وی تبریک گفت. حمید فرخنژاد، اما، به تبریک بسنده نکرد و با انتشار عکسی از حضور مردم نوشت: آقای رئیسجمهور روحانی این مردم را دریابید.
در این میان نوشته رضا صادقی پر و پیمانتر بود: از صمیم قلبم تبریک میگم به مردمم، که به شعور رأى دادن و نه شعار و هـمچنین به آقاى روحانى براى پیروزى در کسب اعتماد دوباره مردمش. فقط یه عرض کوتاه: جناب روحانى دوستداشتنى، از کارگر زحمتکش تا پزشک و مهندس تا کشاورز و دامدار تا پیر و جوان و خصوصا جامعه هنرمند براى حمایت از شما و باور شما حرفهاى زیادى تحمل کردن و امیدهاى زیادى به وعدههاتون بستن، همه ما هم دعا میکنیم و هم درخواست که این دوره به ماها ثابت کنید اشتباه نکردیم و سلامهـاى شما، سلامى صادق بوده و هست. آقاى روحانى مردم من خسته از درد هستن و آخرین جانشون و گذاشتن براى سرزمینشون و باور شما، مردم من هم تحریم نمیخوان هم تحقیر. شما ثابت کردین که خادم این مردم هستین پس لطفا کسانى که فاسد و ظالم هستن به حق مردم از دولت مردمیتون دور کنید... سفره مردم رو دریابید که شرم پدران رو نبینیم. کرامت هنر و هنرمند رو برگردانید، رمضان امسال از شما ربناى استاد رو هدیه میخوایم.
سالار عقیلی دراینباره نوشت: تا۱۴۰۰باروحانی. مرضیه برومند کارگردان تئاتر و سینما نیز در صفحه مجازی خود نوشت: بىتردید پیروزى امروز ما مرهون روزیست که سید بزرگوارمان با دلى پر درد، رأیشان را در نقطه دور افتادهای در دماوند به صندوق سپردند، اگر دورنگرى و بصیرت و ایمان ایشان به مردمسالارى نبود، ما امروز پیروز نبودیم.
شیلا خداداد بازیگر نیز نوشت: امروز ما ایرانیان از امتحانی بزرگ سربلند برآمدیم ما نشان دادیم که درسهای مردمسالارى و دموکراسى را فرا گرفتهایم، آموختیم که قهر کردن با صندوقهای رأی برای یک روز باعث کشیدن محنت چند ساله با ترکشهای چند ده ساله خواهد شد، از امروز رقابت تمام است. به آقاى رئیسى و طرفدارانش احترام میگذاریم، دکتر روحانى رئیسجمهوری منتخب، رئیسجمهوری همه مردم ایران است و دولت چند درصدى نیست. ایشان باید صداى تمام مردم را بشنود. ما ایرانیان به دنیا نشان دادهایم که به چه حد بلوغ سیاسى و فکرى رسیدهایم. ما راهمان را انتخاب کردیم. درود بر ایران و ایرانیان پاک و پاک نهاد...
شهرام شکوهی نوشت: سلام بر ایرانیان... تبریک به همه زیرا که حضورتان و شعورتان در تمام خاورمیانه بینظیر است... آقاى روحانى اعتماد ایرانیان مبارکتان باشد. راستى آقاى ترامپ در عربستان مواظب همسرتان خانم ملانیا باشید... اما در ایران ٤٣میلیون نفر که نیمى از آنان شیر زنان ایرانى بودهاند رأى دادهاند... زنان ایرانى مردان ایرانى پاینده باشید.
پژمان بازغی نیز نوشت: درخت امید به بار نشست. به امید روزهای بهتر...
بهاره کیانافشار نیز اظهار کرد: سربلندیم و مسرور و خشنود. حالمان خوب است، از اراده جمعىمان، از اتحاد و همدلىمان سربلندیم چرا که تنها ما میدانیم و شما و خدا که هرگز باور ما خریدنى نیست و جز شعور و دلهایمان که باور داشتند ارزش ماندنتان را چیزى ما را به حمایت خالص و همهجانبه شما وادار نکرد، خواستیم سربلند بمانیم و ماندیم؛ ما نشان دادیم که هستیم... حالا نوبت شماست، مردم را دریابید جوانان، کودکان، کارگران، کارمندان، معلمان، بازنشستگان، زنان... و همه مردم را، ببینید و حمایت کنید، مردم عزیز و شریف وطنم ایران را...
پریناز ایزدیار نیز نوشت: تبریک به همه مردم کشورم، خسته نباشید، گل کاشتین... با آرزوى اتفاقات خوب حالا نوبت شماست آقاى روحانى...
پانتهآ پناهیها نیز با انتشار فیلمی نوشت: مبارکه مبارک همه، خدا قوت کاش آقاى روحانى دست بجنبونن براى قولهایى که دادن.... خدا رو شکر که ما ناامیدى تو کارمون نیست، اما دل شکستگى ازمون جدا نشدنیه! شعارها و یکصدایى مردم تو استادیوم ١٢هزار نفره هنوز تو گوشم زنگ میزنه! اگه اونجا بودم مىمردم از شوق و شور... ما به آزادى رأى دادیم یادمون نره...
امیرشهاب رضویان کارگردان نیز نوشت: حال خوش دو روز پیش مشهد ادامه یافت.
حمید عسکری نوشت: به مردم شریف و فهیم ایران که ثابت کردند نمیشه با پول اونارو خرید. تبریک به شما که ثابت کردید دوره بگم بگم تموم شده. تبریک به شما که به همه تنگنظران و افراطیون گفتید که بهترین راه اعتدال و گفتوگو است.
و درنهایت رضا کیانیان که در دوران تبلیغات بارها و بارها از روحانی حمایت کرده بود، پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری مطلبی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. کیانیان دراینباره نوشت: هموطنان عزیزِ خارج و داخل کشور! تبریک براى گام بزرگى که برداشتیم... تبریک براى گذر از دودلىها و بىتفاوتىها... تبریک براى درکمان از شرایط امروز! تبریک براى پشت کردن به پوپولیسم! به قول بزرگى، حوادث تاریخى بار نخست شکل تراژیک دارند، ولى بار دوم به کمدى تبدیل خواهند شد! مثل پوپولیسم! هموطنان عزیزم من اصلا خوشحال نیستم براى برد جناحى! هرگز! چون جناحی فکر نمىکنم... خوشحالم براى آینده ایران. از این لحظه به بعد همه ما پرسشگریم! و رئیسجمهوری و وزراى ایشان باید پاسخگو باشند... به همه ما! و همین اول بِسْم الله، از وزیر ارشاد مىخواهم به خاطر توهین ناخواستهای که دیروز به هنرمندان کردهاند با صداى بلند عذرخواهى کنند! میدانیم اگر رئیسجمهوری هست، به خاطر این است که مردم هستند! و به او رأى میدهند! و اگر وزیر ارشادى هست، چون هنرمندان هستند! وزارت ارشاد بدون هنرمندان معنا ندارد! و اگر هنرمندان وارد عرصه انتخابات میشوند به خاطر احساس مسئولیتى است که براى آینده کشور دارند! نه براى خوش خدمتى! بدانید! هنرمندان، مطربان آماده به خدمت وزارت نیستند! که به اشارهای خوش رقصى کنند! منتظر توضیح و عذرخواهى شما هستم!
وزیر ارشاد و رئیس ستاد هنرمندان حامی روحانی به هنرمندان و مردم پیام تبریک و تشکر نوشتندتعظیم در برابر شکوه فهم و فرهنگ هنرمندان
همگام و همپا با هنرمندان و اهالی فرهنگ مدیران فرهنگی دولت نیز به انتخاب دوباره حسن روحانی عکسالعمل نشان دادند. سیدرضا صالحیامیری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در متنی احساسش را چنین بیان کرد: خیزش عظیم مردم آگاه کشورمان در انتخابات روز جمعه ، حماسهای بینظیر را رقم زد. اینبار مردم تصمیم گرفته بودند تا مسیر ٤سال آینده و ورود به قرن جدید شمسی را با رأی آگاهانه خود تعیین کنند و به زمامداران بگویند که کدام راه و گفتمان را پسندیدهاند. جامعه ایرانی از عصر مشروطه تا به امروز طی یکصدسال اخیر دوران پرفرازونشیبی را از سر گذرانده، اما گویی عصاره تجربه همه این سالهای دور و نزدیک را یکجا به آوردگاه بیستونهم اردیبهشت آورده بود. رأی مردمی که ساعتها درصفهای طولانی ایستادند و خسته نشدند، حاوی پیامهای روشن و صریح به همه مسئولان و دولتمردان بود. اینکه مشارکت آنها به تدریج از وضع احساسی عبور کرده و به یک انتخاب آگاهانه و حق شهروندی تبدیل شده است و اینکه مردم برای هرتغییری، صندوق رأی را بهعنوان گویاترین زبان و مناسبترین شیوه بیان خواستههای خود پذیرفتهاند، بزرگترین پیام انتخابات روز جمعه بود. مردم درطول ایام تبلیغات انتخابات با بداخلاقیها، وعدههای فریبنده، سخنان غیرکارشناسی و تخریب و توهین برخی نامزدها مواجه شدند، اما درنهایت مسیر اخلاق و اعتدال و عقلانیت را بهترین راه برای عبور از این دوران و ورود به سده جدید شمسی دریافتند. حجتالله ایوبی، رئیس سابق سازمان سینمایی و رئیس ستاد هنرمندان حامی حسن روحانی نیز ضمن تشکر ازمردم، هنرمندان و اصحاب رسانه اظهار کرد که دراین دوره از انتخابات حضور فیلمسازان بیادعای مردمی، بهویژه آنها که حتی از حق نمایش فیلمی که ساختهاند، محروم هستند، بسیار پرمعنا بود.حجتالله ایوبی نوشت: هان مشو نومید نور از آسمان/ حق چو خواهد میرسد در هر زمان... انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری برای همیشه در یادها خواهد ماند. انتخاباتی که راه را بر توسعه و پیشرفت ایران هموار کرد. نسل آینده هرگز این رویداد بزرگ و این تصمیم تاریخی و تاریخساز را فراموش نخواهد کرد. نقش هنرمندان درآفرینش این حماسه بزرگ خود حماسهای دیگر است. شما آمدید و با زبان دل با مردم سخن گفتید. آمدید ازهمه سلیقهها. آمدید و خود را ندیدید. ایران را دیدید. مصالح گروهی را، اختلاف سلیقهها، انتظارات برآورده نشده، دلخوریهایتان را برای ایران کنار گذاشتید و با شور و عشق و تدبیر درهمه صحنهها درکنارمان بودید. موج اعلام حمایتها، حضور در استانها و شهرستانها، حضور فراموشنشدنی درهمایش بزرگ تهران و مشهد، پرکردن فضای مجازی با آفرینشهای هنرمندانه و زیبایتان شوری آفرید که میوه آن شادی و شعف وصفناپذیر امروز است. تعظیم میکنم دربرابر شکوه فهمتان و عشقتان به میهن. میستایم حضور حماسی و بیمنت هنرمندان مستقل مردمی را، سینماگران فهیم، پیشکسوتان و جوانان سینما و تئاتر ایران را و چه پرمعنا بود حضور فیلمسازان بیادعای مردمی، بهویژه آنها که حتی محرومند ازحق نمایش فیلمی که ساختهاند و درود میفرستم برهنرمندان رشتههای گوناگون تجسمی و بهویژه خوشنویسان شریف و بیمانند. و سپاس میگویم حمایت بیدریغ و همهجانبه اهل قلم و اصحاب رسانه و مطبوعات را. و خاطره دلانگیز این انتخابات رقم خورد با نغمههای دلانگیز اهالی موسیقی که نجوا کردند، با مردم و برای مردم دوباره ایران را.پرواز در نهایت...
هفت و پنج دقیقه جدیدترین فیلم به نمایش درآمده محمدمهدی عسگرپور است. کارگردانی که با ساخت فیلمهایی چون قدمگاه، اقلیما، میهمان داریم و... نشان داده کارش را بلد است و در کنار این کاربلدی به دغدغههای اجتماعی خود تا حدی میدان میدهد که فضای تولید فیلم را تحتتأثیر قرار دهند. هفت و پنج دقیقه نیز چنین است. فیلمی که در عین کاربلدی سازندهاش پیداست تا چه حد مسائل و مشکلات انسان امروز را جدی گرفته و سعی کرده جدی با مخاطب مطرح کند...
به گزارشبولتن نیوز،در خلاصه داستان هفت و پنج دقیقه آمده: سه زن در شهر کوچکی در فرانسه، هرکدام در مواجهه با جامعه و خانواده خود دست به انتخابهایی میزنند که زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد. این البته برای درک و فهم آنچه در فیلم میگذرد، کفایت نمیکند. هفت و پنج دقیقه فیلمی چندخطی و چند لایه است که در عین روایت داستانی درباره یک زن نویسنده مهاجر به درونیات و ذهنیات او نیز نقب زده و تمام این سطوح و لایهها را با تماشاگر در میان میگذارد و بیراه نیست که تماشاگر گاه نشان میدهد از پیگیری این همه روایت و داستان و دغدغه و ذهنیت خسته و کلافه شده است. در واقع هفت و پنج دقیقه برای ذهن تنبل تماشاگر ایرانی چندان مناسب به نظر نمیرسد؛ مخاطبی که عادت کرده اوقاتش را پای دیدن کمدیهای سخیف و نازل و در بهترین شرایط ممکن آثار ساده و سطحی تلف کند. عسگرپور برای ایجاد ارتباط چنین تماشاگری با فیلمش کار چندانی ازش برنمیآید و آنقدر هم سینما را سطحی نمیبیند که بابت این ارتباط بخواهد به تماشاگر باج دهد...
محمدمهدی عسگرپور که هفت و پنج دقیقه را دقیقا ٩سال پیش از این ساخته و در جشنواره فیلم فجر نیز شرکت داد، به دلیل اختلافات به وجود آمده میان تهیهکنندگان خارجی و ایرانی در این ٩سال کار چندانی ازش برای نمایش فیلم برنمیآمده و به این دلیل تقریبا آن را به فراموشی سپرده بود که بالاخره با راهاندازی گروه هنر و تجربه امید نمایش این فیلم در این گروه او را دلگرم به پیگیری داستان نمایش عمومی این فیلم کرد. این کارگردان که سینما را از سال ۱۳۶۷ با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرده، نخستین فیلم بلند سینمایی خود «پرواز درنهایت» را در سال ۱۳۶۹ مقابل دوربین برد و بعد از آن فیلمهای قدمگاه، اقلیما، هفت و پنج دقیقه و میهمان داریم را کارگردانی کرده است. درواقع هفت و پنج دقیقه چهارمین تجربه سینمایی عسگرپور است، اما یک تجربه کاملا متفاوت نسبت به آثار پیشین او. شاید کمترین وجه این تفاوت در لوکیشن و جغرافیای قصه باشد که در فرانسه میگذرد، حتی میتوان آن را نوعی آزمون و خطا و تجربه یک کارگردان دانست که جسارت ریسکپذیری دارد. عسگرپور پس از تجربه فیلم جنگی پرواز در نهایت، فیلم معناگرای قدمگاه و فیلم ترسناک اقلیما، در هفت و پنچ دقیقه، فیلمی روانشناختی–اجتماعی را روایت میکند که با درام و فضاسازی سرد و تلخ، صورتبندی میشود. هفت و پنج دقیقه روایتگر زندگی سه زن است که هر یک به دلایلی به مرز ناامیدی و خودکشی میرسند و این مولفه مشترک به گونهای در این سه خط قصه تشدید شده است. هر چند قرار بوده فیلمنامه در ایران با حضور شخصیتهای ایرانی موضوع مرگ و زندگی و ناامیدی را برجسته کند، اما به نظر میآید جایگزینی شخصیتهای زن خارجی توانسته روایتگر قصهای متأثر از فضا و روابط همان جغرافیا باشد.
هفت و پنج دقیقه از نظر دیدگاه و نگاهش به مضمون بسیار یادآور نگاه امیل دورکیم به خودکشی است. این جامعهشناس خودکشی را نه به مثابه یک وضع یا بحران روانشناختی که به مثابه یک پدیده اجتماعی بررسی کرده که ازجمله میتوان به مهاجرت بهعنوان یکی از متغیرهای آن اشاره کرد. رضا صائمی در بخشی از نقد زیبایش بر این فیلم به این نکته اشاره میکند که فیلم هفت و پنج دقیقه در این نقطه و با بیان مسأله مهاجرت به تحلیلی دورکیمی از سوژه بحرانی خود دست میزند. این تلخی و بحران در فضاسازیها و رنگآمیزی سرد فیلم نیز تبلور مییابد...
درباره سازنده هفت و پنج دقیقه همچنین باید اضافه کرد که عسگرپور که سالها مدیر گروه کودک و نوجوان و همچنین قائممقام مدیر شبکه دو سیما بود، تاکنون عهدهدار سمتهایی چون معاونت بخش جنگ بنیاد سینمایی فارابی، سرپرست مرکز سینمای مستند و تجربی، معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و مدیرعامل خانه سینما بوده است. او دبیری دو دوره از جشنواره فیلم فجر را هم تجربه کرده است. عسگرپور هفت و پنج دقیقه را با تهیهکنندگی محمد رضا تختکشیان با سناریویی از فرهاد توحیدی جلوی دوربین برده است. بازیگرانی چون ایزابل پاسکو، لیندا بوئنی، ملینا مورس، تام نوامبر، رضا کیانیان و رضا عطاران در این فیلم ایفای نقش کردهاند...
گفتوگو با محمدمهدی عسگرپور، کارگردان هفت و پنج دقیقهقرار بود داستان بگوییم نه مستند توریستی...
نمایش عمومی فیلم هفت و پنج دقیقه به نویسندگی فرهاد توحیدی و کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، بعد از گذشت ۹سال این فیلم را که با هر متر و معیاری جزو آثار قابل قبول سازندهاش به شمار میآید، پیش چشم تماشاگران قرار داد. این فیلم که در زمان نمایش جشنوارهای توانست توجه شماری از منتقدان را به خود جلب کند، داستان سه زن را روایت میکند که مهاجرت وجه مشترک میان آنهاست. نمایش این فیلم برای کارگردانش میتواند اتفاقی مثبت و مهم قلمداد شود؛ چه، به گفته محمدمهدی عسگرپور، این تنها فیلم دیده نشده او بوده است که طی این سالها به دلیل اختلافات پشت پرده، در پستو مانده و نمایش داده نشدهاست. هفت وپنج دقیقه در فرانسه ساخته شده و به جز رضا کیانیان و رضا عطاران که نقشهای کوتاهی را در آن ایفا میکنند، بقیه بازیگران اصلی فیلم همه فرانسوی هستند. به بهانه اکران این فیلم، محمدمهدی عسگرپور به مسائلی درباره این فیلم اشاره کرده است...
برای شروع گفتوگو میتوانید بگویید چه الزامی بود این فیلم در فرانسه ساخته شود و نه مثلا در ایران؟از همان فیلمنامه اولیه قصه در فرانسه میگذشت. درواقع وقتی فیلمنامهای با موضوع مهاجرت باشد، شما قاعدتا نمیتوانید آن را در ایران بسازید. فیلمنامه این فیلم نیز درباره زندگی سه زن مهاجر است. گرد هم آمدن آدمها به این شکل در ایران مرسوم نیست و در کشورهایی که زنان مهاجر از اقوام و ملیتهای گوناگون ممکن است با هم روبهرو شده و تقاطع داشته باشند، امکان وقوع بیشتری دارد و فرانسه هم که مقصد مهاجران زیادی بوده و هست...
شما این فیلم را ٩ سال پیش ساختید. در سالهایی که احتمالا وقوع داستان در فرانسه و بازیگران خارجی میتوانست بهعنوان یک جذابیت برای تماشاگر ایرانی عمل کند...البته قبل از این فیلم در تاریخ سینمای ایران آثاری داشتهایم که تعدادی از سکانسهای آن در کشور دیگری روایت شده باشد، اما فیلمی که عوامل و قصهاش در خارج شکل بگیرد، ساخته نشده بود. میتوانم بگویم هفت و پنج دقیقه از این دید میتواند یک فیلم اروپایی تلقی شود. به این دلیل هم بود که این نوع فیلمسازی بهخصوص در زمینه ارتباط با بازیگران خارجی تجربه نویی برای من بود.
پس به نوعی جذابیت یک کار تازه در شرایطی تجربه نشده را هم برایتان داشت...درست است. البته من قبل از این فیلم با سریال خاطرات یک خبرنگار که رسول صدرعاملی ساخته بود، تجربه تهیه و تولید در فرانسه را داشتم. اما مشکل فیلم هفت و پنج دقیقه در این نکته بود که چنان که از سروشکلش پیداست، جزو فیلمهای کمهزینه به حساب میآید و این نکته تبعاتی داشت. تبعاتی چون اینکه نتوانستیم از بعضی از عوامل حرفهای فرانسه استفاده کنیم و این میتوانست وضع جدیدتری را برای ما بهوجود بیاورد...
به عنوان کارگردانی که در هر دو فضا فیلم ساخته، به نظرتان آیا تفاوتی بین فیلمسازی در ایران و فرانسه وجود دارد؟شرایط کار در خارج از کشور کاملا با داخل فرق میکند. اما بههرحال در بدترین شرایط آبوهوایی در کوههای آلپ ٣٥ جلسه فیلمبرداری کردیم. در ناپایدارترین هوای قابل تصور. طی یک روز دو جور آبوهوا وجود داشت و شرایط کاملا با آنچه مثلا در سایتهای هواشناسی چک میکردیم، فرق داشت. از طرف دیگر یکسری مشکلات از طرف عوامل هم وجود داشت. مثلا در صحنهای به راننده میگفتم اینجا باید با سرعت بالا حرکت کنی، ولی میگفت نمیتوانم اینجا با سرعت بالا برانم. برای همین از غفلت راننده سوءاستفاده کردیم و با کلاری رفتیم نشستیم پشت رُل و با سرعت رانندگی کردیم...
فیلم شما با اینکه در فرانسه ساخته شده، اما در صحنه و لوکیشن و مواردی از این دست از جذابیتهای بصری و معماری این کشور سود نبرده. دلیل خاصی داشتید؟میخواستم داستانم را روایت کنم، نه اینکه سراغ معماری زیبای کوچههای فرانسه بروم یا مثل خیلیها هرطور شده برج ایفل را نشان دهم. درواقع فکر کردم اینها موضوع فیلم من نیست.
کاراکترهای اصلی فیلم سه زن هستند که اتفاقا فیلمتان از پس تصویرکردن لحظات زنانه آنها به خوبی برآمده. برای رسیدن به این دیدگاه زنانه چه کردید؟در مرحله انتخاب بازیگر سعی میکردم به دنبال خوانشی صحیح از شخصیتهای داستان در میان آدمهای واقعی باشم تا با شرایط و نوع زندگی آدمهای مشابه با کاراکترهایم بهتر آشنا شوم. انتخابها با این دیدگاه به نتیجه رسید که به جز ايزابل پاسكو بقیه بازیگران جزو مهاجران بودند که برای نزدیکشدن مرتب با آنها صحبت میکردیم. با شناخت آدمهای مشابه کاراکترهای فیلم میشود به آنها نزدیک شد. پس سعی کردم با عوامل سر صحنه و کسانی که با آنها روبهرو میشدم، گپ و گفت داشته باشم تا متوجه شوم فکر و نگاه این نوع آدمها چگونه است و...
اگر قرار بود امروز هفت و پنج دقیقه را بسازید باز هم بر چنین رویکردی در روایت داستان فیلم تاکید میکردید؟قطعا نه. زندگی امروز مهاجران با ٢٠ – ١٠سال پیش تفاوت زیادی کرده. اگر قرار بود با فرمول و شناخت ٢٠سال پیش این فیلم را بسازم، صددرصد اشتباه میکردم. اتفاقات جدید سیاسی و فرهنگی که در اروپا و آمریکا رخ داده، باعث تفاوت زندگی و نوع روابط اجتماعی این افراد شده و هفت و پنج دقیقه امروز مطمئنا کاراکترها و شرایط متفاوتی دارد.
راستی چرا این همه بین ساختهشدن و نمایش فیلم فاصله افتاد؟بگذار اینگونه بگویم که میان تهیهکننده ایرانی ما با شرکت فرانسوی اختلافاتی بهوجود آمد و این اختلافات نمایش فیلم را دچار مشکل کرد. حتی روزهای آخر فیلمبرداری ما هم با مشکلات جدی روبهرو شده بودیم و فیلم به شکل معجزهآسایی تمام شد. در ابتدا قرار بر این بود که بعد از آماده شدن فیلم، ابتدا اکران فرانسه آن پیگیری شود و بعد در کشور خودمان آن را اکران کنیم. در این میان جشنوارههای مهمی هم بودند که میشد فیلم را به آنها ارایه کرد، ولی همه این موارد در سایه اختلاف پیشآمده قرار گرفت و روند اکران فیلم خستهکننده شد.
پس مشکل ممیزی و مسائلی از این دست نداشتید؟تاخیر زیادی که پیش آمده بود باعث شده بود خیلیها بگویند این فیلم توقیف شده. اما درواقع فقط و فقط اختلاف بین تهیهکنندگان بود که باعث این وقفه شد. اختلافی که چهار و پنج روز قبل از فیلمبرداری شروع شد و تا آخرین روز ادامه پیدا کرد. البته تا آنجایی که میدانم این اختلاف بعد از چهار پنجسال به پایان رسید، اما آقای تختکشیان میخواستند اکران از فرانسه شروع شود. در حقیقت این فیلم برای بازار آنجا ساخته شدهبود. اما خب در کل همه چیز بههم ریخت و ماجرای اکران این فیلم این همه مدت طول کشید.
حالا که بعد از گذشت ٩ سال این فیلم روی پرده آمده، نمایش فیلم آیا میتواند روی سازندهاش تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد؟نمایش این فیلم برای من یک اتفاق مثبت است، چون در کارنامهام فیلمی وجود نداشت که در پستو مانده و دیده نشده باشد و فقط همین یک فیلم بود که آن هم خدا را شکر به اکران درآمد. درواقع همین که فیلم دارد دیده میشود برایم راضیکننده است.
در کل با گذر این همهسال میتوانید بگویید ساخت این فیلم آیا تجربه جذابی برای شما بوده یا نه؟جذاب بود، اما با چالشهای فراوان. فیلم از نظر ساخت، فیلم سخت و گرانی نبود و در سی و چند جلسه با فیلم نگاتیو گرفته شد، اما اختلافاتی که بین تهیهکنندگان ایرانی و فرانسوی پیش آمد، انرژی زیادی از فیلم گرفت. محمدرضا تختکشیان تلاش زیادی کرد تا فیلم ساخته شود. اما بعد گویا انرژی تختکشیان تمام شد و سالها از اکران بازماندیم. درواقع تولید این فیلم از اکران آن سختتر بود.
فرهاد توحیدی از فیلمنامه هفت و پنج دقیقه میگویدسیاهنمایی که ما را به فرانسه برد...
فیلمنامه هفت و پنج دقیقه را فرهاد توحیدی نوشته. یکی از معدود سناریستهای حرفهای سینمای ایران که نامش همواره پای پرمخاطبترین سناریوهای تمام این سالیان بوده است. این نویسنده هفت و پنج دقیقه را حدود ۱۲سال پیش در قالب یک داستان ایرانی نوشته بود که نشد آن را بسازند، تا اینکه سروکله یک تهیهکننده فرانسوی پیدا شد که شیفته آن شد. نتیجه این شیفتگی فیلم هفت و پنج دقیقه است...
گفتهاید هفت و پنج دقیقه طراحی شده بود تا در ایران جلوی دوربین برود. چه شد که جغرافیای داستان تغییر یافت و به فرانسه رفت؟آن نسخه پروانه نگرفت. در آن فیلمنامه داستان درمورد یک زن نویسنده بود که بیمار بوده و زندگی بسامانی ندارد. گمان میکند که شوهرش به او خیانت میکند. درواقع همه گرفتاریهایی را که ممکن است یک نفر را از زندگی سیر کند، تجربه میکند. این زن رمانی نوشته که با چاپ آن موافقت نشده است. در رمان او با داستان سه زن آشنا میشویم که هرکدام به شکلی درگیر مشکلات و در آستانه خودکشی هستند. این فیلمنامه موفق به دریافت پروانه ساخت از ارشاد نشد. باید بگویم که در نسخه ایرانی قرار بود خانم دانشور مراد نویسنده با
منبع: بولتن نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bultannews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بولتن نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۳۸۳۶۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمربند انسانی معترضان آمریکایی برای غزه/ «ما آزاد نیستیم!»
خبرگزاری مهر، گروه مجله: اردیبهشت ماه به همین زودی به نیمه خود رسید و احتمالاً فروردین عضو بزرگتر خانواده بهار حق او را در طولانی بودن و به درازا کشیدن روزها و ساعتها خورده باشد. این هفته بیشتر اخبار معطوف به جنبش آزادی خواهی دانشجویان آمریکایی بود اما شما میتوانید در هیاهوی این خبر، سایر اخبار مهم هفته از جمله تقسیم استان تهران را در این گزارش بخوانید.
تهرانِ سه تکهای
استان تهران استانی در شمال-مرکزی ایران با جمعیت حدود ۱۹ میلیون نفر و مساحتی کمتر ۱۳۰۰۰ کیلومتر مربع است. این استان پرجمعیتترین استان ایران است و از نظر مساحت پس از استانهای قم و البرز، سومین استان کوچک ایران است. تقسیم استان تهران یکی از پروندههایی است که مدتی است روی میز مذاکرات مانده و خاک میخورد اما به نظر میرسد بالاخره قرار است به آن هم نوبت داده شود و رسیدگیهای لازم صورت گیرد.
تقسیم تهران به دو بخش شرقی و غربی تاکنون از سوی رئیس جمهور، وزیر کشور و استاندار تهران مطرح شده است. رئیس جمهور اواخر آبان ماه در جریان سفر به شهریار تاکید کرد که تقسیمات کشوری غرب و شرق استان تهران نیازمند تغییرات جدی است و با توجه به توسعه شهرهای اندیشه، شهریار و دیگر شهرستانهای اطراف باید در تقسیمات کشوری تجدیدنظر شود.
استاندار تهران «علیرضا فخاری»، درباره تقسیم استان تهران گفت: «موضوع تقسیم استان تهران به چند استان، در حال گذراندن کارهای مطالعاتی است. در حال حاضر این موضوع در کمیسیونهای مرتبط دولت با هم مشخصات بررسی شده و باید در هیئت دولت و سپس مجلس تصویب شود.» او در ادامه توضیح داد که در تقسیمات کشوری باید به نقطهای از اطمینان بخشی برسد که مردم بتوانند زندگی توأم با آرامش داشته باشند و در حوزههای زیرساختی مشکلاتی از قبیل تأمین آب و برق، حملونقل و ارتباطات وجود نداشته باشد.
وزیر کشور «احمد وحیدی» هم بعد از ظهر سه شنبه در شورای اداری استان تهران با بیان اینکه تهران یک پنجم جمعیت کشور را در خود جا داده است، گفت: «تقسیمات کشوری یک ابزار برای اداره بهتر و رسیدگی بهتر به این جمعیت است. همچنین هدف از تقسیمات استان تهران جلوگیری از تمرکززدایی و امکان رسیدگی بهتر به شهرهای کمتر توسعه یافته و اداره بهتر است.»
نماینده مردم ورامین، قرچک و پیشوا نیز در این باره توضیحاتی داده است: «استان شدن ورامین از موافقت با طرح تا اجرا در دولت سیزدهم کلید خورد و با توجه به پیشینه تمدنی ورامین نسبت به سایر مناطق، به عنوان مرکز استان تهران شرقی معرفی شده و دولت نیز در حال نهایی کردن آن است.» او ادامه داد: «بر اساس پیگیریها و رایزنیهای فراوانی که با رئیسجمهور انجام شده، استان تهران به ۳ استان تهران مرکزی، تهران غربی به مرکزیت شهریار و استان تهران شرقی به مرکزیت ورامین تقسیم میشود.»
کارشناسان، پیشبینیهای مختلفی درباره اجرای این طرح دارند اما به نظر میرسد مجموعه تصمیمات به نقطه جدی و نهایی درباره تقسیم تهران رسیده است و در آیندهای نه چندان دور شاهد آغاز تغییرات در پرجمعیتترین استان ایران خواهیم بود.
غوغای شاگردان «وحید»
تیم فوتبال در جام ملتهای آسیا با باخت و مقابل قطر در یک چهارم نهایی بار دیگر حسرت قهرمانی را بر دلمان گذاشت؛ بعد از آن تیم فوتبال ساحلی نیز در جام جهانی فوتبال ساحلی علیرغم امیدهای بسیار سوم شد؛ اما فوتسال ایران همه اینها را جبران کرد. شاگردان «وحید شمسایی» بازیکنان تیم ملی فوتسال سیزدهمین جام قهرمانی را با برتری ۴ بر ۱ مقابل تایلند به خانه آوردند. این تیم پرافتخارترین تیم فوتسال قاره آسیا است.
شمسایی در مصاحبه خود در فرودگاه پس از بازگشت گفت: «قبل از جام ملتها گفتم اگر قهرمان شویم قراردادم را تمدید میکنم. حالا قهرمان شدیم و برای جام جهانی باید با فدراسیون به جمعبندی برسیم تا بهترین باشیم چون اعتبارمان وسط است.»
افتخارات فوتبالی این هفته ادامه دارد. «مهدی قائدی» مهاجم تیم ملی کشورمان که از سال ۱۴۰۲ وارد لیگ برتر امارات متحده عربی شد با گلزنی برای تیم «اتحاد کلباء» تعداد گلهایش را در این لیگ را به عدد ۱۳ رساند تا «بهترین لژیونر تاریخ ایران در این لیگ» لقب بگیرد. قائدی با درخشش چشم گیر در اتحاد کلباء چندین پیشنهاد اروپایی کسب کرده و قصد دارد بعد از پایان دوران قرارداد قرضیاش راهی فوتبال اروپا شود.
درست است که همیشه اخبار ورزشی ایران را دنبال میکنیم؛ اما حیف است که اشاره به تاریخ سازی تیم فوتسال افغانستان نکنیم؛ تیمی که با مربی ایرانی در ردهبندی جام ملتهای آسیا با نتیجه ۵ بر ۳ قرقیزستان را شکست داد و برای اولین بار به جام جهانی راه یافت. آنها بعد از صعود به جامجهانی با آهنگ «صادق بوقی» پیرمرد گیلکی، شادی خود را نشان دادند و این صعود را جشن گرفتند.
«ما آزاد نیستم!»
در طول تاریخ بارها و بارها شاهد تأثیرگذاری دانشجوها در بسیاری مسائل بودهایم. به طور کلی در همه جوامع از دانشجو به عنوان قشر فرهیخته جوان یاد میشود. اعتراضات دانشجویی بیشتر مواقع تأثیر گذار بوده است از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد گرفته تا اکنون که دانشجویان آمریکایی و اروپایی برای حمایت از غزه فریاد آزادی سر میدهند.
در حقیقت ذاتِ جنبش دانشجویی این است که مجموعهای از دانشجویان به صورت داوطلبانه حرکتی جمعی را برای ایجاد تحولاتی در دانشگاه و جامعه صورت میدهند و اکنون نوبت به تغییر درباره مسئله فلسطین رسیده است. تجمعات و اعتراضاتی که علیرغم دستگیری صدها دانشجو از کالج «برنارد» و دانشگاه «کلمبیا» روزهاست ادامه دارد و جوانان نسل زد در آمریکا خواستار قطع همکاری دانشگاهها با رژیم صهیونیستی هستند. این جنبش در سراسر ایالات متحده آمریکا، اروپا و دیگر قارهها به راه افتاده و موج سنگین تحلیلهای رسانهای را در پی داشته است.
آمریکایی که از هر فرصتی برای به اصطلاح حمایت از حقوق مردم سایر کشورها استفاده میکرد حالا خودش شدیدترین سرکوبها را برای دانشجویانش تجویز میکند. بنا به گزارش روزنامه واشنگتن پست ۹۰۰ دانشجو را در مدت ۱۰ روز در دانشگاههای آمریکا را دستگیر شدهاند؛ حدود ۱۰۰ دانشجو هم به تازگی در ویرجینیا و تگزاس آمریکا بازداشت شدند و تمامی اینها فقط بخشی از اقدامات سرکوبگرانه است.
دانشجویان دانشگاه «یِیل» در ایالت «کانکتیکت» آمریکا نیز علیرغم بازداشت دهها تن از همکلاسیهای خود بار دیگر در برابر این دانشگاه چادرهای همبستگی با فلسطینیان غزه برپا کرده و اعتراض خود را به حمایتهای آمریکا از رژیم اسرائیل این گونه نشان دادند. آمریکا؛ مانند الگوی خود اسرائیل حتی آب و غذا را بر دانشجویان بسته و مردم از پشت میلهها به آنها کمک میرسانند.
گفتنی است بازداشتیها تنها مردم عادی و دانشجو نبودهاند بلکه نامزد حزب سبز در انتخابات، «جرج استین» در حال مشارکت در اعتراضات ضد صهیونیستی در دانشگاه جورج تاون دستگیر شد.
تصاویر و لحظات عجیبی در دانشگاههای آمریکا رخ داده است و حمایت و دفاع از انسانیت ادامه دارد. استادهای دانشگاه «جرج تاون» اطراف دانشجویان مدافع آزادی فلسطین و مخالف نسل کشی اسرائیل کمربند انسانی ایجاد کردند تا از حمله پلیس به آنها جلوگیری کنند اما حتی خودشان هم به اتهام یهودستیزی مورد تهاجم قرار میگیرند. دانشجویان و مردم برای مراقبت از نمازگزاران از دست پلیس آمریکا زنجیره انسانی تشکیل دادند و شعار «بگذار نماز بخوانند» سر میدادند. آنها روی تابلوهای شعار نوشته بودند: «ما هم آزاد نیستیم تا وقتی که فلسطین آزاد شود…»
گروهی از استادهای دانشگاههای آمریکا در بیانیهای اعلام کردند که شما اشک ما را در آوردید، ما در مقابل نسل کشی اسرائیل از دانشجویان حمایت میکنیم. حتی گروهی از خودِ یهودیان با حضور در تظاهرات دانشجویان که در حمایت از مردم فلسطین برگزار شده بود، شعارهایی علیه رژیم صهیونیستی سر دادند. در ادامه همین تظاهرات دانشجویان دانشگاه جرج واشنگتن چفیه و پرچم فلسطین را به گردن اولین رئیس جمهور آمریکا انداختند. همچنین دانشجویان در دانشگاه معروف هاروارد، به نشانه همبستگی با مردم غزه و در محکومیت جنایات اسرائیل و حمایت مستمر دولت آمریکا از این رژیم، پرچم فلسطین را در محوطه این دانشگاه به اهتزاز در آوردند.
این اعتراضات به دانشگاه ختم نمیشود. همزمان با این خیزشها هشتگ «ایالات متحده اسرائیل» در فضای مجازی آمریکا داغ شده است. کاربران فضای مجازی با کنایه به نفوذ لابی صهیونیستی در آمریکا، این کشور را اشغال شده توسط اسرائیل میدانند. همچنین معترضان هنگام ورود مقامات دولتی، خبرنگاران و افراد مشهور به کاخ سفید تظاهرات عظیمیبه پا کردند. یک معترض آمریکایی میگوید: «راه آزادی فلسطین از راه آزادی سازی دانشگاه کلمبیا از اشغال صهیونیست میگذرد.»
با شدت گرفتن این جنبش دانشجویی، تجمعات در حمایت از فلسطین در کشورهای دیگر نیز قوت دوباره گرفته است. در پاریس و در قلب فرانسه دانشجویان فریاد زدند «ما همه فلسطینی هستیم». در لندن حامیان فلسطین برای بیست و هشتمین هفته متوالی به خیابانها آمدند تا اعلام همبستگی کنند. مردم کشور «تونس» هنگام دیدن وزیر فرهنگ ایتالیا و سفیر این کشور در نمایشگاه کتاب کشورشان در اعتراض به موضع ایتالیا و حمایت از رژیم اسرائیل آنها را از نمایشگاه اخراج کرده و بیرون انداختند. مردم کشورهایی مانند اسپانیا، یونان، ژاپن و مکزیک، کانادا، اسکاتلند، استرالیا و آلمان نیز به حلقه این اعتراضات پیوستهاند.
فلسطینیان و آوارگانی که در رفح هستند با نوشتن پیامهایی روی چادرهای خود در نوار غزه از دانشجویان دانشگاههای آمریکا و سایر نقاط که از غزه و فلسطین حمایت میکنند، تشکر کردند. همچنین کودکان فلسطینی با زبان خودشان به دست گرفتن تکه کاغذی و انتشار عکسهای آن کاغذ از تمام دانشجویان و کسانی که در این روزها پشت آنها ایستادند نه مقابلشان تشکر و قدردانی کردند.
گند زیر میزیها در آمد!
این هفته لو رفتن چند مورد عجیب از دریافت زیرمیزی یا «رشوه» حسابی سر و صدا کرده و رسانهای شده است. یکی از معاونان سابق منطقهٔ آزاد اروند به نام «موعود شماخی» به اتهام دریافت رشوه دستگیر شده است. او در سال ۱۳۹۴ به سمت معاون فنی و امور زیربنایی سازمان منطقه آزاد اروند منصوب شده بود. سال ۱۳۹۹ هم رئیس و یکی از معاونان منطقهٔ آزاد اروند با اتهام فساد اقتصادی بازداشت شده بود.
رئیس دادگستری آذربایجان غربی نیز اعلام کرد ۵ نفر از اعضای شورای شهر سردشت به اتهام گرفتن رشوه دستگیر و تحت قرار بازپرسی قرار گرفتند. همچنین یک نفر از اعضای شورای شهر به همراه رئیس یکی از ادارات زیر مجموعه شهرداری سردشت از قبل دستگیر شده بودند.
رئیس کل دادگستری مازندران نیز گفت: «یک متهم با ادعای نفوذ در دادسرا و اداره دامپزشکی شهرستان قائمشهر، وعده کارسازی و رفع پلمب یک واحد صنفی با سو استفاده از جایگاه اداری، در یک پرونده را داده بود. این متهم در مرحله اول، مبلغی رشوه از فرد مذکور اخذ کرده و در ادامه نیز تعدادی سکه تمام بهار آزادی مطالبه کرد. با رصد دقیق اطلاعاتی متهم در حین ارتکاب جرم و پس از اخذ سکههای تمام بهار آزادی دستگیر و سکههای مذکور از متهم کشف شد.» بعد از این هم خبر آمد یکی از اعضای شورای شهر رشت به اتهام دریافت رشوه توسط پلیس گیلان دستگیر شد.
کد خبر 6095456